گاهی در انتظار دیدن یاری روزهایت سپری می شود و چون امروز نمی آید به فردا امیدوار می شوی و چون فردا نمی آید به فرداهای دیگر و جالب اینکه در پایان هر روز می گویی که امروز مثل روز قبل آمد و چون روز قبل نیامده بود معنی این جمله این است که او نیامد و حکایت ابیات زیر همان ماجراست آنگاه که شیخ من روزها در پادگان مرا چشم انتظار می گذاشت و نمی آمد.
*******************************************************************
شیخ ما
شیخ ما امروز هم چــون روزهای دیگر آمد
یعنی او هرگـــز نیامـــــد روزگار ما سر آمد
گفته بــــودم گر ببینم روی مه سیمای او را
بر خمــــارین دل بگویم ساقی آمد ساغر آمد
دوری شیخـــــم نمی گنجیــد در ذهنم ولیکن
آنچه در ذهنم نمی گنجــــد کنون در باور آمد
دوش در تاریکی شب یاد شیخم رهنمون شد
بر رهی کز آن مـرا شعر و غزل در دفتر آمد
نمی ,آمد ,چون ,روز ,شیخ ,ذهنم ,و چون ,نمی آید ,در ذهنم ,آید به ,روز قبل
درباره این سایت